در سال 598 قبل از میلاد مسح در حالی که ایشتوویگو ( آستیاگ ) آخرین پادشاه ماد بو وسیله آنچه از قدرت پدرش هووخشتر به ارث برده بود ،سعی در گسترش هر چه بیشتر قلمرو خود می کرد . بانی پادشاهی هخامنشی در خانواده او پا به عرصه وجود گذاشت.
حکومت مادها که در زمان هووخشتره(کیاکسار)و بویژه پس از اتحاد با بابلیان و براندازی آشور(612ق.م)به اوج قدرت خود دست یافته بود.اینک با خالی بودن میدان از وجود دشمنی قدرتمند و بی رحم،می توانست برای گسترش قلمرو و نفوذ خود نه تنها در داخل فلات ایران،بلکه به خارج از مرزهای طبیعی و جغرافیایی خود بنگرد.هووخشتره که بزرگترین حکمران مادی به شمار می آید در واقع برای اولین بار ارتشی منظم و مجهز به پیاده نظام و سواره نظام و همچنین تشکیلاتی سیاسی جهت برقراری روابط با همسایگان خود بوجود آورد.در سایه همین تشکیلات نوین بود که او توانست به اقوام سکایی وافق نامه های دوستی و همکاری ایجاد کند و سپس با نبوپُلسر پادشاه بابل که توانسته بود بخشهایی از ایلام رانیز تحت نفوذ خود قرار دهد،وارد مذاکره شده و بالاخره برای نابودی .آشوریان باوی متحد شود و با حمله به آشوروسپس تصرف نواحی شرقی لیدیه،پادشاهی کوچک مادرا تبدیل به حکومتی بزرگ در آسیاکند.
در حقیقت مادهاوبابلیان خاورمیانه را میان خود تقسیم کرده بودند.اقوام و حکومت های بومی ساکن در فلات ایران مانند اورارتوها و مانناها با قدرت یافتن پادشاهان ماد سرنوشتی جز هم پیمانی و اتحاد و الحاق به آنان نداشتند.در این میان برخی حکومت ها و طوایف بودندکه همچنان اصرار به حفظ استقلال و جدایی خود از مادها می کردند.
تولّد یک ملّت :
پارتها در شرق از جمله این طوایف بودند که باوجود منشا آریایی خود هرگز نتوانستند اقتدار و تسلٌط مادها را بپذیرند.،در این زمان باوجود آنکه نیم قرن قبل بر اثر شکست از آشوربانیپال ضعیف شده بودند،هنوز تحت تسلط و اقتدار کامل مادها قرارنداشتندو شاید همین امر بود که ایلامی ها را وادار کرد تاقبایل پارسی را در مرزهای شرقی خود بپذیرند.اَنزان یا اَنشان که از شهرهای شرقی عیلام بود در این زمان در دست حاکمی پارسی قرار داشت و پارسیان توانسته بودند به تدریج در میان جامه ایلامی وارد شده و با آنان آمیخته شوند.
ایشتوویگ ویاآستیاگ در سال 585ق.م وارث قلمروی یکپارچه،وسیع با اتباع و ثروت بسیار به همراه متحدانی پرقدرت که نسبت فامیلی نیز با او داشتند،شد.دخت پادشاه لیدیه به عنوان ضمانت صلح در زمان هووخشترهبه ازدواج او درآمده بود و از سوی دیگر خواهر او همسر نبوپلسر(بخت النصردوم)پادشاه بابل بود.به احتمال بسیار دستیابی نه چندان سخت ایشتوویگو به حکومت پرقدرت ماد،از دلایل اصلی تمایل این پادشاه به راحت طلبی و تجمل پرستی شد.او برای تداوم حکومت اشرافی خود و جلوگیری از قدرت یافتن رقبا به ازدواج دخترش ماندانه با کمبوجیه اول پادشاه کم اهمیت اَنشان رضایت داد.نتیجه این ازدواج،تولد کوروش،بزرگ ترین مخالف آینده حکومت ماد شد.
کوروش در فضایی پارسی رشد می کند و بیش از آنکه خود را یک مادی بداند به اصول تربیت پارسی خود وفادار است.او به خوبی شرایط سخت
.نایدده گرفتن طبقات دیگر اجتماعی و سرکوب مخالفان در داخل و خارج دستگاه حکومتی،راه رابرای اتحاد هرچه بیشتر اتباع ناراضی مادها که هدف اصلی کوروش پس از جاشنینی پدرش به عنوان حاکمانشان بود(559ق.م)هموار کرد.نارضایتی دستگاه سیاسی و نظامی ماد که زمانی با وفاداری کامل در کنار هووخشتره منشا پیروزی های بسیار شده بودند،از دلایل عمده ای بود که آنان را در آخرین جنگ میان کوروش و ایشتوویگو به پیروزی از نوه پادشاه خود وادار کرد.در سال 550ق.م کوروش که توانسته بود اینک مقام و جایگاه بزرگی به عنوان مخالف اصلی حکومت مادها درمیان دول تابعه بدست آورد،وارد آخرین نبرد باپدربزرگش شد.در این جنگ بود که نزدیکان پادشاه ماد از جمله هارپاک به همراه جمع کثیری از سپاهیانش او را تنها گذاشته و به کوروش پیوستند.پادشاه توسط نیروهای خودش دستگیر و تسلیم کوروش شد.
128586 بازدید
162 بازدید امروز
236 بازدید دیروز
3039 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian