×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

کج راهه

روزی بود

و روزگاری

نه چندان دور

........

بین انسانهای این دیار

موج میزد انسانیت

........

 چو عضوی بدرد آورد روزگار را حس میکردیم

 یکرنگی دلیل راستی بود و

محبت دلیل بی ریایی

من . معنی نداشت

ما بود که ارزشمند بود

......

زمانه صفا.. صمیمیت.. راستی .......وهزارانی دیگر

هر چه بود همدلی بود و محبت 

شاید نانی به سفره نبود .

اما مردانگی خریدار داشت

عشق ورزیدنی بود نه کالایی برای سودا 

......

بناگاه زلزله ای . پایه های این بنا را شکست

و موریانه ها ی فکری در حال خوردن مغزها

با شعار شعور را بردند و

با ستم انسانیت را

 ......

انسانیت دمادم رنگ باخت

خود خواهی ها ریشه همدلی را سوزاند

من ..جای ما را گرفت

......

درد دیگران دیگر به ما مربوط نبود

همدلی چه سودی برای من دارد؟؟

فقر در عین ثروت

......

چشمهای گرسنه با  میلیار ها ثروت

طمع به داشتن....حسد ورزیدن.....بخل.....

از کدامین فرهنگ وارداتی است

......

آن بغض که انسانیت را برد با ما چه کرد؟

برادری واژه ای بود مقدس

اینک برادر نزدیکترین دشمن خانگی است

در دل زمان واژه ها رنگ باختند و غبار گرفتند

......

و ما همچنان نشسته ایم

گویی همه چیز درست است

و ما  طبیعی ترین انسانها

حتی راه کج فرهنگ و منشمان را نمیفهمیم

دل سپرده ایم به تنداب رودی. که  روبه کویر است 

و بپای هیچ گل سرخی نمیریزد 

......

چه کسی ..چه زمانی .. و کجا

چشمانمان را خواهد گشود به حقیقت زندگی 

که بود که انسانیت را به پول فروخت

گرانترین سودای انسان

و ما چه کودکانه باورش کردیم

و قدم در راهش نهادیم

......

روزی باید بزرگ شد

روزی باید چشم گشود

از بیراهه باید براه آمد و انسان شد

 

شنبه 16 شهریور 1392 - 10:35:54 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 20 شهریور 1392   5:27:37 PM

 

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 20 شهریور 1392   5:12:40 PM

 

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 20 شهریور 1392   5:09:30 PM

 شاید چشم های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک های مان شسته شوند

تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم…

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 20 شهریور 1392   5:07:49 PM

 پرواز آفتاب و نسیم و پرنده را

می دانم و صفای دلآویز دشت را
اما، من این میان
پرواز لحظه ها را،
افسوس میخورم
پرواز این پرنده ی بی بازگشت را ..

http://faryadirani.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 19 شهریور 1392   2:48:19 PM

Likes 1

دروود آقا رضا 

سپاس از حضور همیشگی و گرمتون 

عمق فاجعه انقدر زیاده که گفتنش هم غیر ممکن شده ، وقتی فرهنگ ما ارزشش رو در سطح خانواده ها از دست داده وآموزش پایین ترین حنجار های اخلاقی در جامعه به حداقل برسه باید منتظر چنین فاجعه ای باشیم

سلامت وپایدار باشید  استاد بزرگوار

ali

alializadeh

http://rezaa.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 19 شهریور 1392   8:16:16 AM

با تشكر از دوست خوبمان آقارضا

واقعاً چه زود قضاوت نابجاي پدرانمان كار جوانمردي را ساخت

كاش با پاهاي برهنه زير باران وهواي سرد دوست كوچكمان با پاي زخمي را تا مدرسه به پشت ميكشيديم 

ولي

با چكمه هاي چرمي گرم و شاهانه بر شانه هاي عزيزانمان راه مدرسه را نمي پيموديم

چه بايد كرد

سرها در گريبان است و...سرما سخت سوزان است

  

آخرین مطالب


جهل


کتاب نایاب تاریخ طبری


تاریخ طبری


به یاد دوست


دماوند بام ایران (تصویر


مرگ باورها


کج راهه


پرستو


راه بهشت


آهی از بی دردی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

123599 بازدید

19 بازدید امروز

191 بازدید دیروز

2071 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements