×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

زندگانی کورش کبیر -بنیانگذار حقوق بشر.قسمت سوم

 
پایان حکومت آشوران،راه های اصلی تجاری شمال و شرق به دست مادها افتاد و گذرگاه شمال غربی بر اساس عهدنامه ای با کلیکی ها و یلدیه ها باز بود.از سویی نبونئید پادشاه بابل برای حفظ راه تجاری خلیج فارس و استمرار بازرگانی پررونق جنوب عربستان و دریای سرخ تلاش بسیار کرده بود.دستیابی به این راه های مهم تجاری و انحصاری کردن سود آن،مطلبی نبود که زا چشمان کوروش دور بماند.پادشاه هخامنشی به زودی سعی در تسلط این منابع ثروت می کرد.اتحاد لیدیه و بابل و مصر شاید به نوعی هشدار و تهدیدی بود تا کوروش را از آنچه در سر دارد باز دارند اما کوروش بر تکیه بر نیروهای مادی و پارسی که اینک در قالب یک سپاه مشترک به رهبری او درآمده بودند و قدرت فرماندهی و نفوذ کلام بسیارش،سریع تر از آنچه حکام لیدیه و بابل تصور می کردند،خود را آماده حرکت کرد.

 

 

تصرّف لیدیه :
 
حدود یک سال پس از شکست آستیاگ و سقوط دولت ماد،کوروش بامطیع کردن هیرکانیا (گرگان) و پارت ها (549ق.م) با آسودگی خاطر از شرق،حرکت خودرا به سوی آسیای صغیر آغاز کرد.سپاهیان لیدیه متشکل بودند از سپاهیان مزذور یونانی و سواره نظامی ورزیده.کرزوس برای مقتبله به کوروش از قبل با اسپارت ها مذاکره کرده و نظر مساعد آنها را برای همراهی در جنگ با پارسی ها جلب کرده بود،از سویی پشگویی کاهن معبد دلفی که کرزوس اشتباهی آن رابه نفع خود تعبیر کرده بود،اطمینان خاطری بود برای پادشاه لیدیه جهت ایستادن دربرابر سپاه کوروش.راتش پارس و لیدیه در فلات پتریوم بایکدیگر روبه رو شدند.این درگیری چند ماه طول کشید اما نتیجه ای نداشت.با رسیدن زمستان،کرزوس با این اندشه که به واسطه سرما،جنگ پایان خواهد یافت یا شاید از حصارهای سارد بهتر بتواند مقابله کند،به پایتخت خود بازگشت.کوروش بدون توجه به سرمای زمستان و امکانات استراتژیک موجود اطراف سارد،با نقشه ای جدید به نزدیکی سارد رسی.کرزوس که شاید موجه اشتباه خود شده بود،از دشت خارج شده و در دشت هرموس با پارس ها روبه رو شد.شکست بسیار سریع اتفاق افتاد و نیروهای کوروش پس از یک محاصره کوتاه مدت موفق به رخنه درشهر شده و دروازه های سارد را به روی ارتش پارس بازکردند.سارد به سرعت به تصرّف کوروش و نیروهایش درآمد.(545ق.م) هرچند کرزوس بر اثر سیاست و منشِ آزادی خواهی کوروش از مرگ نجات یافت،ولی گنجینه و خزانه افسانه ای این شهر به پایتخت پارس منتقل شد.با فتح لیدیه،دیگر نواحی آسیای صغیر و بویژه مستعمرات یونان در این نواحی هم به دست کوروش افتاد و نقشه قلمروی هخامنشی در مدتی کوتاه تغییر بسیار کرد.هرودوت دراین باره نوشته است :�کوروش شخصاً مناطق علیا را تابع کرد و به فتح هرملّت پرداخت چنان که هیچ یک از ایشان نتوانست از انقیاد او بگریزد.�

درفاصله سالهای 545 تا 539ق.م یعنی از تصرف سارد تافتح بابل،کوروش چندین حرکت جنگی در دیگر نواحی قلمروی خود انجام داده است.او در این مدت به طور حتم مشغول تحکیم قدرت و ثبات امپراطوری در شرق و جنوب دریای خزر و حدود بلوچستان بوده است. باکتریا (بلخ) ، آراخوزیا ، گدروزیا ، کرمان و مکران از جمله نواحی هستند که بی تردید کوروش حرکت هایی نظامی در آنها انجام داده است.

 

 

آخرین نبرد :

نزدیک به ده سال از زمان تصرف بابل تا آخرین نبرد و کشته شدن کوروش به طول می انجامد.زندگی این پادشاه بزرگ در این فاصله بسیار مبهم و ناشناخته است.کوروش در حقیقت یکی از بزرگترین و تاثیر گذارترین شخصیت های تاریخی در سرزمین ماست که متاسفانه هنوز آگاهی کافی  و وافی از زندگی واقعی او نداریم.سرگذشت این مرد بزرگ از تولّد تا مرگ چنان در افسانه و حماسه و استوره پیچیده شده است که کشف حقیقت و پی بردن به شخصیت واقعی او را دچار مشکل می کند.کوروش از دید بسیاری مانند یک پیامبر ستایش شده،در حالی که گروهی او را لشکرکشی جاه طلب می دانند که بزرگی بی مانندیش تنها زائیده تخیّلات و میل به قهرمان پروری در ملّتی ضعیف و محتاج قهرمان است.ناروایی ها و بی عدالتی هایی که درمورد شخصیت کوروش می شود بیشتر به دلیل همین کمبود اطّلاعات و تحقیقات جدید و عدم شناساندن چهره واقعی و تاریخی او به جهان توسّط ماست..


کوروش پس از فتح بابل و سروسامان دادن به امور

این شهر ونواحی اطراف و ظاهراًبا گذاردن کمبوجیه به عنوان نایب السلطنه و شاه بابل،به پارس بر میگردد.اینکه او در مراجعت به کدام یک از پایتخت های سرزمین پارس میرود و اینکه واقعا کدام شهر در درجه اوّل اهمیت از نظر سیاسی بوده است دقیقاً برای ما روشن نیست.آیا باید پاسارگاد را به دلیل وجود کاخ ها  خصوصاًبنای مقبره کوروش و اینکه محل اصلی استقرار قوم پاسارگاد بوده،پایتخت کوروش بدانیم،یا اینکه براساس سنّت مادی،همدان را که پیش از هخامنشیان نیز مرکز حکومت بوده،پایتخت بشناسیم یا اَنشان را که مقر حکمت پدران کوروش بوده به عنوان پایتخت اول هخامنشی معرفی کنیم؟

به هر ترتیب شاید بهتر این باشد که تصور کنیم که کوروش دهه سوم از زندگی خودرا صرف رسیدگی به امور داخلی امپراطور کرده است.او از زمان تسلّطش بر تخت سلطنت تا بازگشت از بابل مرتباً در طول و عرض قلمروی هخامنشی در حال حرکت بوده است و این زمان بی تردید می توانسته فرصت مناسب برای تحکیم قدرت و انجام کارهای اصلاحی و رفاهی باشد.در سال 530ق.م کوروش پادشاه کشوری وسیع و ثروتمند و پرقدرت بود.آثار این قدرت وثروت به طور حتم می بایست در داخل حکومت هم به خوبی دیده شود.گسترش و تجهیز راه ها،رسیدگی به امور نظامیان،تعلیم و تربیت و فراهم آوردن وسایل رفاه ساکنان سرزمین پارس از جمله اموری بوده که در این زمان بی تردید مورد توجه کوروش قرار داشته است.او پس از رسیدگی به این امور و درحال که از غرب امپراطوری آسوده خاطر بوده است،برای سرکوب ماساگت ها که تیره ای از اقوام سکایی بودند و همواره مرزهای شمال شرقی پادشاهی را مورد تاخت و تاز قرار می دادند،راهی این منطقه شد.ماساگت ها گروهی از سکاهای شرقی و آریایی تبار بودند که در آسیای میانه و به شکل قبایل نیمه صحراگرد زندگی میکردند.


قبایل سکایی بسیار جنگجو و بی باک بودند.آنان همیشه در طول تاریخ از جمله مهاجمان اصلی مرزهای شرقی و شمال شرقی ایران به شمار می آمدند.در زمان مادها گاهی علیه مادها با آشوریان متحد می شدند و گاهی زیر فرمان مادها مبادرت به جنگ با آشوریان می کردند.داریوش نیز در زمان خود بارها برای سرکوب قبایل سکایی به مرزهای شرقی ایران لشگر کشی کرده بود.در زمان سلطنت کورورش قبیله ماساگت تحت رهبری زنی بود به نام ملکه تومیرس.کوروش با عبور از رودخانه جاکسارتس (سیحون) نبرد سختی با ماساگت ها کرد،

چهارشنبه 7 دی 1390 - 5:42:47 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


جهل


کتاب نایاب تاریخ طبری


تاریخ طبری


به یاد دوست


دماوند بام ایران (تصویر


مرگ باورها


کج راهه


پرستو


راه بهشت


آهی از بی دردی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

122238 بازدید

1 بازدید امروز

464 بازدید دیروز

785 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements