×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

آهی از بی دردی

چه بگویم


گاهی دلم از خودم میگیرد

 با خود نجوا میکنم .
گاهی فریادی از سر درد میکشم تا فرو نشانم بغضی خفته را
......
گاهی از خود میرنجم و بر حال دل نگران
 من وهزاران سوال بی جواب
در کوچه باغهای دل
......
خسته و آرام. در پی جوابی که در پس دلتنگی ها و در خم تاریک کوچه
هر دم در تاریکی گم میشود .
و من  چون کودکی . بارها از پیش روان
.......
 دستی نیست دستم گیرد
دستها همه در خود گره خورده اند و توان یاریشان نیست
حتی قلبها دیگر درد را نمیفهمند
.......
تنها خود را میشناسند
واژه های گم شده این عصر ..
باعث انسانیت انسان
همه بی رنگ . در کنجی غبار گرفته
......
در راهی میرویم به نا کجا آباد
بی اندیشه و بی وهم فردا
فارغ از خود . در مسیر تندابی هولناک
......
نوروزمان کی میرسد از راه ؟؟
روزی نو . اندیشه ای نو . باوری نو
غبار نشسته بر جان را بشوییم
و جانمان را رها کنیم از زنگار بی دردی
......
این جبر زمان است
روزی باید چشم باز کنیم
روزی باید ببینیم و بیندیشیم
هیچ قومی تا ابد درجهل خود نمیماند
.......
آری
عاقبت
روزی نو خواهد آمد

سه شنبه 15 مرداد 1392 - 3:19:35 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

yag

yaghotsaeedy

http://yaghot.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 19 مرداد 1392   9:12:35 PM

 خيلي زيبا بود

 واقعا كاش روزي نوروزمان بيايد !!

روزي كه خيلي دور نباشه

آخرین مطالب


جهل


کتاب نایاب تاریخ طبری


تاریخ طبری


به یاد دوست


دماوند بام ایران (تصویر


مرگ باورها


کج راهه


پرستو


راه بهشت


آهی از بی دردی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

123569 بازدید

180 بازدید امروز

471 بازدید دیروز

2066 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements